يك اختلال عام كه در انتقاد يك بهترين قاليشويي در مشهد فرش دستباف ممكن ميباشد چهره دهد تقليد از يك راه و روش و قواعدي كلي ميباشد فارغ از اين كه تعريف منسجمي از قيمت هنري يك فرش به دست دهد. به عنوان مثالً توازن نقوش، مشايعت مطلوب و متوازن رنگها، چيدمان اكانت گرديده اجزا در بعد ها، تكرار مطلوب گلها و ... ممكن ميباشد در يك فرش چشم خواهد شد. البته ذكر اين خصوصيتها چه چيزي يا اين كه چه ارزشي را در كيفيت هنري آن فرش نماد مي دهد؟ اين مورد ها در توليد چه تأثيري در كاربر نقش داشتهاند؟ يا اين كه چه ارزشي را براي وي به ارمغان مي آورند؟ در واقعيت اين مفاد كه نمونه زده شد نوعي نادرّي نگري ميباشد كه در حالتي كه در راستاي يك كيفيت يا اين كه بها هنري نباشد عملاً همگي اين مورد ها بي اثر ميباشند و چيزي از قيمتهاي هنري يك فرش براي كاربر اشكار نمي كنند.
اين گزينه اخير در نقدهاي بخش اعظمي چشم ميگردد. كافي ميباشد كتابهاي گوناگون فرش را كه شرحي از فرشهاي تاريخي يا اين كه معاصر داراهستند را ورق بزنيد. درين منابع به تيماي از خصوصيتهاي جزئي و نيكو اشاره گرديده و در غايت به استناد همين خصوصيتها رأي بر هنري و شاخص بودن آن فرش دادهاند بي آنكه به كيفيت بياني يك فرش اشاره معلوم داشته باشند و يا اين كه عملكرد نمايند اعتنا كاربر را از پس اين جزئيات به يك بها هنري معطوف نمايند.
دوشنبه ۰۳ آبان ۰۰ ۱۴:۵۶ ۱۰ بازديد
تا كنون نظري ثبت نشده است